پرخوری عصبی و رژیم‌های افراطی

پرخوری عصبی، اختلالی است که به موجب آن، فرد بین رژیم گرفتن افراطی و پرخوری شدید نوسان دارد.

پرخوری عصبی با پرخوری و اقداماتی برای جلوگیری از افزایش وزن با استفاده از رفتارهای نامناسبی مانند استفراغ عمدی و ورزش افراطی مشخص می‌شود. تصویر بالینی فرد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی که پس از پرخوری، غذا را تخلیه می‌کند ویژگی‌های مشترک زیادی با پرخوری عصبی دارد.

در واقع، عده‌ای معتقدند که نوع پرخوری بی‌اشتهایی عصبی را باید شکل دیگری از پرخوری عصبی دانست. تفاوت بین فرد مبتلا به پرخوری عصبی و فرد مبتلا به پرخوری برون‌ریز در بی‌اشتهایی عصبی، وزن است. فرد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی شدیدا لاغر است. این در مورد فرد مبتلا به پرخوری عصبی صدق نمی‌کند. افراد مبتلا به پرخوری عصبی به‌شدت خود را به خاطر پرخوری و ظاهر بدنی‌شان سرزنش می‌کنند و به همین دلیل سعی می‌کنند غذای خورده شده را به هر ترتیبی بیرون بریزند.

همانند اختلال بی‌اشتهایی عصبی، اغلب افراد مبتلا به پرخوری عصبی نیز زنان هستند.  اختلال‌های خوردن با اختلال شدید در رفتار خوردن مشخص می‌شود. در بزرگسالان 2نوع اختلال خوردن وجود دارد؛ اختلال بی‌اشتهایی عصبی و اختلال پرخوری عصبی. پر‌اشتهایی عصبی شایع‌تر از بی‌اشتهایی عصبی است. شیوع پر‌اشتهایی عصبی در بین زن‌های نوجوان و بزرگسالان جوان تقریبا یک تا 3‌درصد است. همانند بی‌اشتهایی عصبی، پر‌اشتهایی عصبی، در زن‌ها بسیار شایع‌تر از مرد‌هاست. میزان وقوع این اختلال در مرد‌ها تقریبا یک دهم زن‌هاست.

اختلال‌های خوردن فقط یک علت ندارند. به احتمال زیاد، بی‌اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی از تعامل پیچیده متغیرهای زیستی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و فردی ناشی می‌شود.

بیش از یک‌سوم بیماران مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی اظهار داشته‌اند که کژکاری خانواده عاملی بوده که در ایجاد اختلال خوردن آنها مشارکت داشته است. با این حال، نیمرخ خانواده نمونه وجود ندارد بلکه انواع رفتارهایی که مورد توجه قرار گرفته‌اند عبارتند از: انعطاف‌ناپذیری، محافظت بیش از حد والدین، کنترل افراطی و اختلاف زناشویی بین والدین. به‌علاوه، بسیاری از والدین بیماران مبتلا به اختلال‌های خوردن، در رابطه با مطلوب بودن لاغری، رژیم گرفتن و ظاهر جسمانی خوب، دلمشغولی دیرینه داشته و مانند فرزندان خود گرایش‌های کمال‌گرایانه دارند. به‌نظر می‌رسد که عوامل خانوادگی در پرخوری عصبی نیز نقش داشته باشد.

زنان مبتلا به پرخوری عصبی  باعواملی  مانند انتظارات بالای والدین، رژیم گرفتن سایر اعضای خانواده و میزان اظهارات عیب‌جویانه اعضای خانواده در مورد شکل، وزن یا خوردن مواجه هستند.

در نمونه بزرگی از زنان، قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده نشانه‌های پرخوری عصبی این بود که اعضای خانواده تا چه حد درباره ظاهر زن اظهارات اهانت‌آمیز و انتقادی کرده و بر نیاز او به رژیم گرفتن تأکید می‌کرده‌اند.

برخی نشانه‌های پر‌اشتهایی عصبی:

- افراط پی‌در‌پی در غذا خوردن
- تخلیه کردن شکم به وسیله رژیم سخت،  غذا نخوردن، ورزش کردن یا استفراغ
- استفاده نابجا از داروهای ضد‌یبوست و ادرارآور
- حمام کردن پس از غذا‌خوردن
- قرمز‌شدن انگشت‌ها
- ورم کردن گونه‌ها و فک
- قضاوت نادرست در مورد وزن و تناسب اندام
- افسردگی و تغییر حالت
- قاعدگی نامنظم
- مشکلات دندان، مانند فاسد شدن دندان‌ها
- نفخ و سوزش معده
- مشکلات روده‌ای به‌علت استفاده از داروهای ضد‌یبوست
- مشکلات کلیوی به‌علت استفاده از داروهای ادرارآور
- کاهش شدید آب بدن به‌علت اسهال.

پرخوری دوره‌ای

نوع غذای مصرفی در پر‌خوری‌های دوره‌ای متفاوت است که عمدتا غذاهایی را که حاوی کالری زیادی هستند مانند بستنی و کیک را شامل می‌شود. با وجود این به‌نظر می‌رسد که پر‌خوری دوره‌ای بیشتر با ناهنجاری در مقدار غذای مصرف شده مشخص می‌شود تا با اشتیاق برای یک ماده غذایی خاص نظیر کربوهیدرات. اگر چه افراد مبتلا به پر‌اشتهایی عصبی در ضمن پرخوری دوره‌ای بیش از افراد غیرمبتلا به پر‌اشتهایی عصبی هنگام غذاخوردن کالری مصرف می‌کنند اما شکستن کالری‌های مشتق شده از پروتئین، چربی و کربوهیدرات بین آنها مشابه است. علامت اساسی دیگر پراشتهایی عصبی به‌کار‌گیری عود‌کننده رفتار‌های جبرانی برای پیشگیری از افزایش وزن است.

بسیاری از افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی در تلاش برای جبران پرخوری دوره‌ای روش‌های متعددی به کار می‌گیرند. شایع‌ترین تکنیک جبرانی، ایجاد استفراغ پس از یک دوره پرخوری است. این روش پاکسازی توسط 90-80 ‌ درصد از افراد مبتلا به پر‌اشتهایی عصبی که برای درمان به درمانگاه‌ها مراجعه می‌کنند استفاده می‌شود. استفراغ موجب احساس راحتی در شکم و رفع احساس نفخ شده و سبب می‌شود که شخص بدون ترس از بالا رفتن وزن به پرخوری ادامه دهد. افسردگی غالبا در‌پی این دوره‌ها فرا می‌رسد و به دلتنگی پس از سور‌چرانی معروف است.

در بعضی موارد، استفراغ به‌خودی‌خود هدف می‌شود و شخص به‌منظور استفراغ کردن پر‌خوری دوره‌ای می‌کند یا پس از خوردن مقدار جزئی غذا استفراغ می‌کند. افراد مبتلا به پراشتهایی عصبی ممکن است برای ایجاد استفراغ از روش‌های مختلفی استفاده کنند، از جمله استفاده از انگشتان یا وسایل برای تحریک رفلکس عق زدن (داخل کردن انگشت در حلق). افراد معمولا در ایجاد استفراغ مهارت پیدا می‌کنند و سر انجام قادر خواهند بود هر وقت اراده کنند اسـتفراغ‌کنند.

دیگر رفتار‌های پاکسازی مشتمل بر سوء‌مصرف ملین‌ها و مدرهاست.گاهی افراد مبتلا به پر‌اشتهایی عصبی ممکن است در تلاش برای جبران پر‌خوری دوره‌ای یک یا چند روز، روزه بگیرند یا به‌طور افراطی ورزش کنند. زمانی که ورزش به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای در فعالیت‌های مهم تداخل می‌کند یا وقتی در زمان یا در محیط نامناسبی انجام می‌شود، یا وقتی فرد به‌رغم صدمه یا دیگر عوارض طبی به این کار ادامه می‌دهد، در این صورت افراطی تلقی می‌شود. افراد مبتلا به این اختلال در تلاش برای اجتناب از افزایش وزن به ندرت ممکن است از هورمون تیروئید استفاده کنند. افراد مبتلا به دیابت قندی و پر اشتهایی عصبی ممکن است برای کاهش متابولیسم غذای مصرف شده در ضمن پرخوری‌های دوره‌ای دوزهای انسولین را قطع کرده یا آن را کاهش دهند.

درمان

 اغلب متخصصان بالینی موافقند که روان‌درمانی جهت اختلال‌های خوردن، حتی برای افرادی که داروهای ضدافسردگی مصرف می‌کنند، ضروری است.  درمان‌های شناختی- رفتاری به بیماران می‌آموزند محرک‌های محیطی پرخوری را شناسایی کنند، غذاهای پر کالری را وارد رژیم خود کنند اما مقدار خوردن آنها را کنترل کرده  و شناخت‌های تحریف‌شده خود درباره مصرف غذا، وزن و هیکل را شناسایی کنند   و آنها را تغییر دهند. به وسیله درمان شناختی‌- رفتاری، در رفتارهایی مانند پرخوری و محدودیت رژیم غذایی تغییر زیادی صورت می‌گیرد اما حتی بعد از درمان، نگرانی درباره وزن و شکل بدن باقی می‌ماند.

احساس بد غذا خوردن

فاصله اجتماعی یا ناراحتی جسمی یعنی دل‌درد و تهوع، دوره پرخوری را قطع می‌کند و در پی آن احساس گناه، افسردگی یا نفرت از خود ظاهر می‌شود.  ویژگی اساسی پراشتهایی عصبی، دوره‌های عود‌کننده پرخوری به علاوه احساس فقدان کنترل بر رفتار غذا خوردن است. در ضمن این مراحل، استفراغ عمدی، استفاده از مسهل و مدر، رژیم غذایی با محدودیت شدید، ناشتا ماندن، ورزش سنگین برای پیشگیری از بالا رفتن وزن و نگرانی دائم در مورد شکل و وزن بدن مشاهده می‌شود.

پر اشتهایی عصبی یکی از انواع اختلالات خوردن است که با آ‌شفتگی شدید در رفتار خوردن مشخص می‌شوند. به‌طور کلی اختلالات خوردن شامل بی‌اشتهایی عصبی
(Anorexia nervosa) و پراشتهایی عصبی (Bulimia nervosa) است. پراشتهایی عصبی که شایع‌تر از بی‌اشتهایی عصبی است، به‌صورت دوره‌های تکرار‌شونده مصرف زیاد غذا همراه با احساس از دست دادن کنترل ظاهر می‌شود.

روش‌های نوین روان‌درمانی اختلالات مغزی

زندگی ماشینی و درپی آن، همه‌گیر شدن بیماری اعصاب و روان، میلیون‌ها نفر را درگیر خود کرده است.

بیماری‌های اعصاب و روان از بدترین بیماری‌هاست که انسان می‌تواند به آن مبتلا شود. بیماری عصبی باعث می‌شود که بیمار نتواند خود را با زندگی روزمره، کار و سایر مردم سازگاری دهد. مشکلات عصبی درجات مختلفی از بسیار خفیف تا بسیار شدید دارد و در اثر غفلت و کم توجهی، این بیماری شدت نیز می‌یابد. ارتقای بهداشت روانی و پیشگیری از اختلالات روانی مستلزم آگاهی بیشتر و آموزش و چگونگی برخورد اطرافیان با بیمارشان است.

مجموعه عوامل تعیین‌کننده در بیماری‌های اعصاب و روان 3 عامل است که عبارتند از: عوامل درونی، اجتماعی و زیستی. در جهان از این روش‌های نوین درمانی برای تشخیص دقیق و درمان اختلال بیش‌فعالی / کمبود توجه (AD/HD)،  افسردگی، اضطراب، تومورهای مغزی، صرع، اختلالات یادگیری، اوتیسم، سوءمصرف الکل یا مواد، سکته، آسیب‌های مغزی، بیماری‌های مغزی مثل مننژیت و آنسفالیت، اسکیزوفرنی، دمانس و آلزایمر استفاده می‌شود.

در این خصوص با دکتر رضا رستمی، روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در خصوص به‌کارگیری روش‌های نوین روان‌درمانی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که از نظرتان می‌گذرد.

بیماری‌های اعصاب و روان برخلاف آن چیزی که در ذهن مردم است، نوعی اختلال است؛ مثل اختلال در سایر قسمت‌های بدن. در واقع در اختلال اعصاب و روان کارکرد مغز طبیعی نیست؛ در نتیجه منجر به بروز این بیماری‌ها می‌شود. دکتر رستمی درخصوص بیماری‌های اعصاب و روان به همشهری می‌گوید: یک دید غلطی که نسبت به بیماری اعصاب و روان وجود دارد، این است که اطرافیان فکر می‌کنند که این بیماری‌ها تحت اراده شخص است درحالی‌که بیماری‌های محدودی از بیماری‌های اعصاب و روان تحت اراده است.

دکتر رستمی یادآور می‌شود: بیماری‌های اعصاب و روان ناشی از اختلال در عملکرد سیستم اعصاب مرکزی مغز است. به‌طور مثال می‌توان گفت هنگامی که قلب دچار مشکل می‌شود، این انتظار می‌رود که شخص قلبش خون رسانی را صحیح انجام نمی‌دهد. این قضیه توسط مغز درک می‌شود، درحالی‌که در بیماری‌های اعصاب و روان مغز قادر به درک بیماری نیست و به نوعی کارکردش طبیعی نیست.

این روانپزشک می‌گوید: خیلی از افراد بیماری‌های اعصاب را به شرایط اقتصادی ربط می‌دهند، درحالی‌که پژوهش‌ها نشان داده است که افسردگی به همان میزان که در قشر پایین جامعه شایع است در قشر بالا نیز متداول است. پس می‌توان گفت عوامل اجتماعی تعیین‌کننده هستند ولی نمی‌توانند عامل اصلی محسوب شوند.

دکتر رستمی خاطرنشان می‌سازد: گاهی اوقات در خانواده ها کسی وجود دارد که رفتارها، احساس و صحبت هایش نشانه افکاری است که آشفتگی بارز دارد، این در حالی است که اعضای خانواده باید بدانند او فقط یک بیمار است و گناهی ندارد. در این زمان گاهی اوقات افراد خانواده مجبور هستند خود را با شرایط بیمار وفق دهند گرچه این کار بسیار مشکل است.

وی اضافه می‌کند: افراد مبتلا به بیماری‌های روحی و روانی به حمایت و کمک افراد خانواده و دوستان خود نیازمندند. در بسیاری از موارد دیده شده است که تشویق و کمک نزدیکان این بیماران در کوتاه‌تر‌شدن پروسه درمانی مؤثر بوده است؛ چرا که شما پدر و مادر فرد بیمار یا همسر او - یکی از عوامل دخیل - به‌عنوان عوامل اجتماعی باید او را کمک کنید.

تحلیل امواج مغزی

امروزه به‌کارگیری روش‌های نوین و تکنولوژی‌های جدید، در جهت ارزیابی توانمندی‌ها و اختلالات کارکردی مغز متمرکز شده است.

وی اضافه می‌کند: یکی از روش‌های نوین بررسی کارکرد مغز که ضمن مقرون به صرفه بودن، عوارضی هم ندارد، روش الکتروآنسفالوگرافی‌کمی (QEEG) است. البته استفاده از این روش به‌تازگی در کشور ما آغاز شده است. اما برای نخستین بار یک روانپزشک آلمانی به نام «دکتر هانس برگر» در سال 1924 میلادی، موفق به کشف روشی برای ارزیابی فعالیت الکتریکی مغز شد که EEG یا الکتروآنسفالوگرافی نام گرفت.

بعد از آن و برای نخستین بار در سال 1932، با استفاده از یک تکنیک ریاضی به نام تبدیل فوریه، محققان توانستند به تحلیل کمی امواج مغزی بپردازند؛ روشی که بعدها QEEG یا الکتروآنسفالوگرافی کمی نام گرفت. در این روش فعالیت امواج مختلف مغزی برحسب عدد و رقم و در فرکانس‌های مختلف بیان می‌شود. از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد به فعالیت امواج مغزی او بستگی دارد، QEEG با ارزیابی این فعالیت‌ها به بررسی عملکرد مغز و نقاط ضعف و قوت آن می‌پردازد.

وی می‌گوید: در بیوفیدبک کاربردی، هدف اصلی، بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در بدن و حتی مغزش به وقوع می‌پیوندد و افزایش قدرت کنترل بر آن است. با ارائه این تکنیک، افراد، فیدبک‌های واضح و مستقیمی را از سیستم فیزیولوژیشان دریافت می‌کنند که به آنها در کنترل عملکرد این سیستم کمک می‌کند.

بیوفیدبک بر این نکته تأکید دارد که انسان قادر است به‌طور ارادی بر عملکرد سیستم خودکار تأثیر بگذارد. آنچه بیوفیدبک را از روش‌های آرام‌سازی و تمرکزی متمایز می‌سازد و از اجزای اصلی آن به حساب می‌آید، استفاده از ابزار و ماشین‌های مختلفی است که به دریافت فیدبک و داشتن درک بهتر و نهایتا اعمال کنترل بیشتر بر فرایندهایی نظیر انقباض عضلات، دمای پوست، ضربان قلب، فشار خون و... کمک می‌کنند.نوروفیدبک هم نوعی بیوفیدبک است که از فعالیت امواج مغزی بازخورد ارائه می‌کند. نوروفیدبک فرد را در یادگیری فرایندی که به ارتقا و افزایش توانمندی‌های مغزی منجر می‌شود، یاری می‌دهد.

این روش‌ها هر کدام دارای فواید مخصوص به‌خود هستند و قرار نیست روشی جایگزین روش دیگری شود. البته در شرایط خاصی ممکن است یک روش موفق‌تر از دیگر روش‌ها عمل کند؛ مثلا در مورد ADHD و اختلالات یادگیری، نوروفیدبک از دیگر روش‌ها موفق‌تر است. در میان روش‌های تشخیصی هم مهم‌ترین حسن QEEG عینی کردن تشخیص‌های روانپزشکی است.

اختلالات یادگیری

دکتر رستمی می‌گوید: در ایران از این روش‌ها بیشتر در درمان ADHD،  اختلالات یادگیری، اختلالات دوران کودکی و افزایش کارایی افراد سالم و هنرمندان و ورزشکاران استفاده می‌شود. البته با توجه به تکنولوژیک بودن درمان و نقش فعال خود فرد در درمان، افرادی که دارای عقب‌ماندگی ذهنی هستند، با درمان همکاری نمی‌کنند یا هنگام مواجهه با فناوری دچار اضطراب و استرس شدید می‌شوند که شرایطشان برای این روش، مناسب نیست.

علاوه بر این، از آنجا که در موفقیت این روش‌ها به‌ویژه در مورد کودکان، همکاری خانواده نیز لازم است، چنانچه محیط خانواده متشنج باشد، درمان اثربخشی لازم را نخواهد داشت.
در QEEG پس از قرار دادن کلاه الکترودها روی سر بیمار، وی به آرامی می‌نشیند و امواج مغزی در حالات گوناگون از سطح سر به وسیله دستگاه ثبت می‌شود.

از آنجا که عملکرد مغزی هر فرد بستگی به فعالیت امواج مغزی او دارد، روش‌های نوین با ارزیابی این فعالیت‌ها به بررسی عملکرد و نقاط ضعف و قوت مغز می‌پردازند. در نوروفیدبک، حسگرهایی که الکترود نامیده می‌شوند، روی پوست سر بیمار قرار می‌گیرند. این حسگرها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت می‌کنند و در قالب امواج مغزی (در اغلب موارد، به شکل شبیه‌سازی شده در قالب یک بازی رایانه‌ای یا فیلم ویدئویی) به او نشان می‌دهند.

در این حالت، پخش فیلم یا هدایت بازی رایانه‌ای بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام می‌شود. به این شکل، فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به‌وجود می‌آید، به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود پی می‌برد و سعی می‌کند با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.

در ایران هم مراکزی می‌توانند از این روش‌ها استفاده کنند که مورد تایید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و سازمان نظام پزشکی باشند.وی می‌افزاید: دنیا در حال حاضر به سمت تکنولوژیک شدن هر چه بیشتر در حرکت است و حوزه درمان هم از این اصل مستثنا نخواهد بود. درمان‌های سنتی مسلما به سمتی حرکت خواهند کرد که در خود از روش‌های جدید تکنولوژیک هم استفاده کنند. مثلا دارودرمانی در آینده از این روش‌ها برای تعیین نوع و دوز دارو استفاده خواهد کرد و روان درمانی‌های سنتی هم به همین ترتیب، استفاده از فناوری را در متدولوژی خود ادغام خواهند کرد.

از آنجا که فناوری نوروفیدبک در بهبود علائم طیف گسترده‌ای از اختلالات مثل اختلالات هیجانی، بیماری‌های مزمن و دردهای مزمن جسمانی و کمک به افراد دارای مشکلات روان‌شناختی و تحت استرس و همچنین برای ارتقای عملکرد افراد عادی، هنرمندان و ورزشکاران مفید است و در ضمن نسبت به درمان‌های سنتی در زمان کوتاه‌تر اثربخشی بیشتری دارد، پیش‌بینی می‌شود در آینده شاهد گسترش روزافزون استفاده از آن باشیم.

افراد افسرده بیشتر سیگار می‌کشند، کمتر ترک می‌کنند!

بر اساس یک تحقیق مشخص شد که رابطه میان افسردگی و کشیدن سیگار آن قدر عمیق است که هر چه افسردگی روحی و روانی فرد بیشتر باشد، احتمال ترک کمتر است!

«لورا آی . پرات» یکی از کارشناسان و محققان مرکز تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا در آمریکا معتقد است؛ طی سه سال تحقیق بر روی افراد 20 سال و بالاتر به این نتیجه دست یافتیم که هر قدر میزان افسردگی روحی و روانی فرد بیشتر باشد، وی بیشتر سیگار می‌کشد و احتمال ترک در این افراد بسیار کمتر است؛ چرا که رابطه بسیار تنگاتنگی میان این دو عامل وجود دارد.

وی خاطرنشان کرد: فرد افسرده نیازمند وابستگی به یک شی و یا عامل است و این وابستگی و اعتماد کاذب به ماده مخدر ویا سیگار در این افراد بیشتر از دیگران است.

همچنین مردان بیشتر از زنان تمایل به کشیدن سیگار دارند، اما اگر فاکتور افسردگی را دخیل کنیم، زنان افسرده بیشتر از مردان تمایل به کشیدن سیگار دارند؛ به طوری که 48 درصد از زنان و 40 درصد از مردان با افسردگی شدید تمایل به کشیدن سیگار دارند، در حالی که در حالت عادی زنان 17 درصد و مردان 25 درصد تمایل به کشیدن سیگار دارند. همچنین بیش از نیمی از سیگاری‌های افسرده در هر پنج دقیقه یک سیگار روشن می‌کنند؛ در حالی که تنها 30 درصد از سیگاری‌های معمولی در هر پنج تا 10 دقیقه اقدام به سیگار کشیدن می‌کنند.در این میان سیگاری‌های افسرده دو برابر بیشتر از سیگاری‌های عادی اقدام به کشیدن سیگار می‌کنند؛ به طوری که سیگاری‌های افسرده بیش از یک پاکت سیگار در روز می‌کشند.

به گزارش ایسنا، در هر گروه سنی افراد افسرده کمتر تمایل به ترک سیگار دارند و حتی مصرف روزانه خود را بنا به شدت افسردگی روحی خودشان تغییر می‌دهند. همچنین افراد افسرده بیش از سایرین تمایل به کشیدن سیگار و امتحان کردن آن دارند.

عوامل روانی و هیجانات در تعریق کف دست نقش دارند

دکتر علی اکبر شهیدی متخصص داخلی در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) واحد علوم پزشکی ایران، گفت: افراد در مواقعی که دچار هیجان و یا هر مسئله دیگری که باعث تعرق کف دست می‌شود باید خونسردی خود را حفظ کنند.

وی در ادامه افزود: نباید انتظار داشت که به صورت ناگهانی این مشکل رفع شود. گاهی دیده شده که متخصصان پوست، داروهای ضد عرق قوی تجویز می‌کنند اما مشکل اصلی این است که اگر شما این فرآورده‌ها را استفاده کنید و به دستتان بمالید، باعث ایجاد حالت چسبندگی در دستان می‌شود و یا بیش از اندازه دست را خشک می‌کند که در برخی از موارد نیز باعث تحریک پوست دست می‌شود.

دکتر شهیدی تاکید کرد: تعرق کف دست بیشتر زمینه ژنتیکی دارد و همیشه نارسایی تیروئید علت بروز آن نیست.

وی در خصوص راه‌های درمان این بیماری گفت: شستن دست‌ها و دوش گرفتن مکرر، درمانی موقتی برای این بیماری است.در صورتی که با این درمان‌ها مشکل برطرف نشد باید با یک متخصص غدد مشورت کرد تا آزمایش تیروئید مشکل نارسایی تیروئید و راه‌های درمانی آن را تعیین کند.