اینکه چه موقعی باید به فکر ایجاد روال و شیوه جدیدی در چارچوب زندگی خود باشیم و چگونه این تغییر را به بهترین نحو ممکن انجام داده و خود را به پیروی از این روال جدید عادت دهیم، مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته میشود.
چه موقع به ایجاد روالی جدید در شیوه زندگی خود نیازمندیم؟:
ـ اگر احساس کردید اعضای خانوادهتان زمان کافی را به خوشگذرانی و تفریح با یکدیگر سپری نمیکنند، ایجاد یک شیوه جدید در روش زندگی بسیار مثمرثمر خواهد بود. شما میتوانید روزهایی را به عنوان روزهای خانوادگی و شبهایی را به عنوان شبهای بازی و تفریح با حضور تمامی اعضای خانواده تعیین نموده یا اینکه از خواندن یک کتاب در کنار یکدیگر یا انجام یک فعالیتی که مورد علاقه همگی است لذت ببرید.
ـ این روال جدید را بر طبق ساعات پر دغدغه و سخت روزانه برنامهریزی نمایید. اگر کارهای زیادی برای انجام دادن دارید و وقت کافی ندارید، مثل وقتی که دارید خانواده را برای رفتن به مدرسه یا محل کار آماده میکنید یا اینکه در حال آمادهسازی وعدههای غذایی خانواده هستید، برنامهریزی یک روال جدیدی که مطابق با نیازهای اعضای خانواده باشد در صرفهجویی وقت بسیار به شما کمک خواهد نمود.
ـ وقتی که مرتباً دلیلی برای ایجاد تعارض و ناسازگاری یا کشمکش در خانواده به چشم میخورد، وقت آن است که در مورد تغییر شیوه زندگیتان بیندیشید. این روال جدیدی که برای زندگیتان در نظر میگیرید اگر تقریباً مطابق با عادات رفتاری همه اعضای خانواده باشد، خصوصاً در متوقف کردن نزاع و زد و خورد و درگیریهای لفظی بین بچهها میتواند موثر باشد.
اگر دائماً خودتان را درگیر تقاضاهای بیجا و نقزدنهای کودکانتان مییابید، این میتواند نشانهای از نیاز به یک برنامهریزی جدید در زندگیتان باشد که باید جایگزین شیوه قبلی شود. این شیوه خصوصاً وقتی که دارید سعی میکنید عادات جدیدی را در اعضای خانوادهتان ایجاد و گسترش دهید از جمله رعایت بهتر بهداشت یا انجام کارهای محوله یا انجام تکالیف مدرسه، بسیار مفید خواهد بود.
ـ به مرور که فرزندانتان بزرگتر میشوند و رشد میکنند، باید در روابط تکراری خانوادگیتان بازبینی نمایید و در آنها تجدیدنظر نموده اصلاحشان کنید تا همه چیزهای جدیدی را که آنها از پس انجامش برمیآیند را به حساب آورده باشید. این روش به استقلال فرزندتان کمک نموده و سبب میشود در انجام کارها به شما وابستگی کمتری داشته باشند.
ـ اگر مواقعی وجود دارد که شما تقریباً میتوانید سوءرفتار کودکتان را در آنها پیش بینی کنید، این روش حقیقتاً کمک خواهد کرد و با یک برنامهریزی دقیق و حساب شده خواهید توانست در این موقعیتهای چالش برانگیز با کودکتان کنار بیایید. برای مثال اگر میدانید فرزندتان به هنگام خرید، رانندگی یا ملاقات اقوام و دوستانتان بدرفتاری میکند، میتوانید با فراهم آوردن تمهیداتی از جمله سرگرمیهای مورد علاقهاش مانع بدرفتاری یا نقزدنهایش شوید.
ـ اگر در اعضای خانواده به نوعی احساس بیحوصلگی یا افسردگی مقطعی مشاهده کردید، تغییر روال عادی و روزمره زندگی میتواند این یکنواختی را شکسته و آنها را از این حالت درآورد.
چگونه میتوان یک روال جدید خوب و مناسب برای زندگی ایجاد نمود؟
معمولاً نمیتوان یک دستورالعمل روزمره راحت و سهلالوصول که متناسب با هر خانوادهای باشد یافت. ضمناً باید دانست که یک دستورالعمل متناسب و کامل باید بر پایه شرایط و وضعیت شما و فرزندانتان بنا شده باشد. اما به طور کلی میتوان 3 مشخصه کلیدی و مهم برای تاثیرگذار بودن آنها بیان کرد:
1- به بهترین نحو برنامهریزی شده باشند:
2- طبق اصول و مرتب و باقاعده باشد:
3- قابل پیشگویی و پیشبینی باشد:
تفکر در مورد یک روال جدید برای زندگی روزانه:
ایجاد یک شیوه جدید در نوع زندگی نیاز به کمیمهارت دارد. چراکه شما باید یکسری تغییرات را در شیوهای که خانوادهتان تا حالا مطابق با آن زندگی میکرده ایجاد کنید. با به کارگیری ملاحظات زیر میتوانید خودتان را به نرمی و آهستگی به این روال جدید عادت دهید:
ـ دستورالعملهای جدید باید مطابق با درخواستها و نیازهای روزانه همه اعضای خانواده باشند. در این زمینه باید در نظر داشت که چه اعمال و فعالیتهایی و چگونه در بر آوردن اهداف بلندمدت خانواده موثر خواهند بود و نیل به آنها را تسهیل خواهند نمود.
ـ روال جدید زندگی چگونه با تغییراتی که ممکن است پیش بیاید سازگار خواهد شد. برای مثال تعطیلات مدرسه، اسبابکشی و تغییر محل زندگی، تولد فرزند جدید، مسافرتهای احتمالی پیش آمده و...
ـ شما میتوانید کارها را با انجام پیش از موعد مقررشان بسیار راحتتر انجام دهید مثلاً کیف مدرسه فرزندتان را شب قبل از مدرسهاش آماده کنید تا صبح روز بعد مجبور نباشید زمانی را هم برای آن اختصاص دهید.
ـ برنامهریزی روال روزانه زندگیتان را چقدر و چگونه بر مبنای تواناییهای اعضای خانوادهتان قرار میدهید و چگونه از این تواناییها به صورتی بهینه بهره میبرید؟ اعضای خانواده هریک در چه چیزهایی مهارت دارند و شما به چه نحوی میتوانید این تواناییها را در روال روزانه زندگی به کار بندید؟
ـ آیا میتوانید در برنامهریزیتان زمانی را برای تفریح و بازی با فرزندانتان به عنوان بخشی از وظایف روزانه در نظر بگیرید؟
ـ چطور میتوانید این شیوه جدید را بدون نقزدن به کار بندید؟
بیان کردن و گوشزد نمودن آنچه که هریک از اعضا باید انجام دهند، تنها راه یادآوری وظایف روال جدید روزانه نیست. به جای آن، برای مثال میتوانید از اتمام یک برنامه تلویزیونی برای نشان دادن یک روتین زمان خواب استفاده نمایید، یا اینکه میتوانید با دادن یک ساعت زنگدار به کودکان بزرگتر آنها را در ساعت خاصی برای بیدار شدن و رفتن به مدرسه ملزم و متعهد کنید. حتی میتوانید با تهیه فهرستی از کارهای روزانه و نصب آن در جایی که در دیدرس همه اعضا باشد مسوولیتهای هر کس را یادآوری کنید. برای کودکان کوچکتر بهتر است که این فهرست تصویری باشد تا توجه آنها را به خودش جلب کند.
ـ آیا منابع و امکانات کافی در دسترس دارید؟ (از جمله امکانات مالی، زمانی، حمایتی یا حتی بیمه سلامتی) تا بتوانید روال زندگیتان را بر مبنای آنها قرار دهید.
طراحی روال جدید برای زندگی روزانه:
ـ هدف از روال همیشگی زندگیتان را تعریف و نتیجه نهایی را تصور کنید.
ـ گامها و وظایف منحصر به هر فرد را تعیین نموده و آنها را فهرست نمایید تا انجامشان برای هر فرد آسانتر باشد.
مطمئن شوید که هریک از اعضای خانواده به صورتی کاملاً واضح و روشن به وظایف خودش آشنایی دارد و نقش خودش را در خانواده کاملاً درک کرده.
ـ زمان لازم برای هر بخش از دستورالعمل را معین کنید.
ـ در مورد راههایی که سبب موفقیت روال زندگیتان میشود بیندیشید.
ـ در برنامهریزیتان از زمان به صورت بهینه استفاده کنید. مثلاً میتوانید از زمانی که برای صبحانه در نظر گرفتهاید برای صحبت کردن یا تفریح با اعضای خانواده استفاده نمایید.
ـ قبل از اجرای شیوه جدید در مورد مراحل آن با همه اعضای خانواده صحبت نموده و برای توضیح دادن پیرامون آن به منظور روشن شدن تمامی ابعادش آمادگی کافی و وافی داشته باشید.
در یک روال خوب و مناسب، کارها در هر زمان به یک شیوه و دستورالعمل رخ خواهند داد. چنین دستورالعملهایی بخشی از زندگی روزانه اعضای خانواده خواهند شد. یک شیوه زندگی صحیح و نمونه باید دستوراتش برای تمامی اعضای خانواده واضح و قابل فهم باشد. هر شخص باید نقش خود را در زندگی درک نموده و بداند که چه کاری را در قبال تعهدش نسبت به سایر اعضا باید انجام دهد.اگر تصمیم دارید اهداف خود را برای سال آینده مشخص کنید این کار را با نگرانی انجام دهید زیرا با این کار مانع تحقق آن میشوید.
در ضمن مطالعات انجام شده توسط دنیل گیلبرت استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد نشان داده تفکر «زمانی خوشبخت میشوم که...» کاملا بیهوده است زیرا زندگی آرام در لحظه حال را از بین میبرد و در عین حال خوشبختی را منوط به شرطی میکند که معلوم نیست تحقق یابد و یا اینکه با تحقق یافتنش چقدر به انسان کمک کند.
بررسیها نشان داده حتی افزایش درآمد نیز چندان موجب خوشبختی نیست زیرا فقط 10درصد عامل تعیینکننده خوشبختی به ثروت، سطح اجتماعی و... بستگی دارد.
مشخص شده افزایش درآمد پس از حدود 11ماه دیگر فرقی با قبل برای انسان نمیکند و این تا زمانی که درآمد 11 برابر شود ثابت است.
40درصد آن به عادتهای فکری، احساسات، کلمات و رفتار بستگی دارد و 50 درصد مابقی نیز تا حد زیادی ژنتیکی است.
در واقع ما به جای انتظار یک هدف ایدهآل باید به بالا بردن عوامل تعیینکننده سطح خوشبختی در خود بپردازیم.
اگر شما هم فکر میکنید که با رسیدن به سطح خاصی از تحصیلات، شغل و پول، زیبایی و حتی سفر یا همسر به خوشبختی میرسید سخت در اشتباهید، زیرا با رسیدن به هریک از آنها میبینیم که بسیار کمتر از آنچه تصور کرده بودیم خوشبختیم و خوشحال میشویم و هر بار که تجربه این حس را هم داریم از هیجان آن کاسته میشود.
دیگر به بیشتر و بهتر و ای کاش روزی... فکر نکنید، زیرا در این صورت امکان خوشبختی کلی را از خود گرفتهاید و آرامش و خوشحالی خود را مشروط به هدفی کردهاید که شاید تاثیر چندانی در وضعیت شما نداشته باشد، زیرا مهم این است که احساس خوشبختی باید از درون بجوشد و عوامل بیرونی تاثیر قابل ملاحظهای بر این حس نداشته و اگر هم داشته باشند موقتی و گذراست.
پس بیایید که از این به بعد واقعبینتر عمل کنیم و لحظه حال را فدای لحظه نامعلوم فردا نکنیم.
هیچ میدانید رواج یک شایعه چه تعداد زندگیهای مشترک را از هم پاشیده، چه ازدواجهایی را به طلاق کشانیده و اصلا مانع ازدواج چه تعداد جوان شده است ؟ حتی چه خسارتهای اقتصادی سنگین به برخی خانوادهها زده و مانع کسب و کار چه تعداد انسان شده است.
امروزه کمتر محفلی را میتوان یافت که حاضران در آنها با میگن که ها.... و شنیدی که ....مجلس را گرم نکنند و با ترویج خبرهای بیاساس ظاهرا ساعات خوشی را در کنار هم سپری نکنند.
گرچه آمار دقیقی در باره اینکه مردان و زنان به چه میزان به رواج شایعه علاقهمندند، وجود ندارد، اما به نظر میرسد شایعه پراکنی در حوزه مسائل خانوادگی به منظور چشم و همچشمی و گاه حسادتهای مخرب، بیشتر نقل محفل مهمانیهای زنانه است. گرچه مردان بیشتر برای حذف رقبای اقتصادیشان دست به این کار میزنند.
شایعه چیست؟
شایعه در اصل همان اطلاعات و اخباری است که به صحت آن اطمینان نداریم و مدرکی مبنی بر درست بودن آن وجود ندارد. یعنی نقل قول مطالب توسط افراد، بدون هیچ مدرک و منبع مطمئن. این نقل قولها معمولاً دهان به دهان و از فردی به فرد دیگر صورت میگیرد. به همین دلیل هم همیشه پس از گذشت چند ساعت، بتدریج به حجم مطلب اصلی افزوده میشود، به قول معروف یک کلاغ چهل کلاغ میشود. در این جریان هرکس برداشت خود یا حتی آنچه را که دوست دارد نیز به شنیدهها میافزاید و موضوع را با آب و تاب بیشتری نقل میکند. به همین دلیل شایعه به سرعت پیش میرود و جامعه را فرا میگیرد.
معمولاً مردم میگویندتا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. شاید در مورد شایعه هم همین طور باشد. یعنی تمام این اخبار نادرست از یک خبر اصلی پایه شکل گرفته باشد، که اتفاقاً درست هم بوده است؛ ولی کمکم و بتدریج اصل مطلب پوشیده شده و حواشیای بیش از موضوع اصلی به مخاطب ارائه میشود. البته در برخی مواقع نیز، شایعات از اصل بیپایه و اساس هستند.
چه زمانی شایعه شکل میگیرد؟
افراد هر جامعه به موارد خاصی علاقه نشان میدهند و دوست دارند که هرچه بیشتر و کاملتر در مورد آن موضوعات بدانند و در این دانستهها با دیگران نیز سهیم شوند. در چنین مواقعی اگر منبع اطلاعاتی درستی هم در دسترس نباشد، شایعه شکل میگیرد.
این انسانها هستند که وقتی به موضوعی علاقه دارند یا به هر دلیل موضوعی برایشان مهم است، ترجیح میدهند که اطلاعاتی هر چند نادرست به دست آورند. برای همین هم اکثر شایعات برای مردم جذاب هستند.
در چنین شرایطی، مردم در مواجهه با هر کسی از او در مورد موضوع مورد نظرشان میپرسند و به هر نحو ممکن میخواهند بر یافتههای خود بیفزایند.
اما همیشه هم اینطور نیست که شایعه جذاب و دلخواه باشد. گاهی اوقات شایعات باعث ایجاد حس ترس و ناامنی میشوند و از این طریق زندگی عادی و طبیعی مردم را فلج میکنند. مثل شایعه راه افتادن سیل در شهر؛ همین حرف کوچک و کماهمیت میتواند زندگی هزاران نفر را با ترس و اضطراب همراه کرده و آنها را از فعالیتهای معمولشان باز دارد.
به همین دلیل درجوامع پیشرفته، رسانهها تلاش میکنند آن چه را در ذهن مردم تبدیل به سوال میشود، بیابند و پاسخ مناسب و صحیح را در اختیار افکار عمومی قرار دهند. فقدان چنین امکانی، جرقهای است بر انبار خطرناک شایعه که از هر ماده قابل انفجاری خطرناکتر است.
در مواجهه با شایعه چه کنیم؟
اما در مواجهه با این پدیده چه کار باید کرد؟ اگر کسی خبری نادرست به ما بدهد، وظیفهمان چیست؟ آیا صحیح است که ما هم نقشی در گسترش بیشتر آن داشته باشیم؟
در این موارد خوب است کمی فکر کنیم و خودمان را جای کسی بگذاریم که شایعه پیرامون او شکل گرفته. شاید اینگونه راحتتر بتوان تصمیمی برای پذیرش بیچون و چرای مطلب گرفت یا گاهی به عواقب پخش شدن آن شایعه در جامعه بیندیشیم؛ این که همین شایعات بیاهمیت گاهی میتوانند زندگی ما را دستخوش تغییر کنند.
در چنین مواردی قبل از هر چیز باید از صحت خبر مطمئن شویم. کشف حقیقت و دانستن اصل موضوع میتواند کمک کند که جلوی رواج شایعهای را بگیریم. اگر هم نمیتوانیم این اطمینان را پیدا کنیم باید بدانیم لزومیهم برای گفتن آن به سایرین نیست.
پس اگر نمیتوانیم جلوی شایعهای را بگیریم، حداقل سعی کنیم در رواج آن همراه و همگام نشویم.
بیان یک شایعه و پیگیری مطلبی بیپایه و اساس، میتواند تا جایی پیش برود که روابط میان افراد و بنیان خانوادهها را نیز با مشکل و تنش مواجه کند و رابطه میان همسران، دوستان، مادر و پدر و فرزند و هر نوع دیگر رابطه را مخدوش سازد.
شاید افراد فقط از روی کنجکاوی، علاقه به صحبت کردن در مورد موضوعی خاص، بدبینی یا هزاران دلیل دیگر اقدام به شایعهپراکنی کنند. در نهایت مهم هم نیست به چه دلیلی این شایعه شکل میگیرد، ولی همین حرف و صحبتها میتواند باعث از هم پاشیدن خانوادهای شود یا افراد خانواده را با مشکلهای جدی درگیر کنند. اندکی دقت در مورد این پدیده اجتماعی، مضرات و خطرات آن را روشن میسازد.
در هر صورت این مشکلی است که در جوامع مختلف وجود دارد. ولی شاید با اندکی تامل و تفکر در مورد شایعات، در صورت امکان صحبت با فردی که شایعه در مورد او شکل گرفته، پیگیری حقیقت و... بتوان جلوی خطری بزرگ را گرفت و به آنها که گویا دوست دارند روابط را از بین ببرند مجال نداد.
زنده بودن کار سختی نیست اما زندگی را زندگی کردن و در هر لحظه آن زنده بودن بسیار مهم است.
آنچه آورده میشود شاید بیش از 2 الی 3 دقیقه از وقتتان را نگیرد، اما مطمئن باشید ارزش خواندن و تفکر دارد:
• همیشه به یاد داشته باشید که محبت و دستاوردهای بزرگ در گرو کارها و ریسکهای عظیم است.
• وقتی چیزی را از دست میدهید و شکست میخورید درسی را که از آن گرفتهاید از دست ندهید تا بازنده نباشید.
• همواره به خود و دیگران احترام بگذارید.
• سعی کنید در هر شرایطی مسوولیت رفتار و گفتارتان را بپذیرید تا روز به روز بهتر از قبل باشید.
• گاهی اوقات نرسیدن به اهداف و خواستهها میتواند بزرگترین شانس زندگی باشد.
• قوانین و مرزها را بشناسید تا بدانید که خطوط قرمز زندگی کجاست.
• اجازه ندهید مسائل جزئی و کوچک روابط عمیق را خدشهدار کند.
• وقتی درمییابید که اشتباه کردید بیدرنگ درصدد تصحیح آن باشید. اگر نتوانستید حداقل از معذرتخواهی نترسید.
• هر روز زمانی را با خود خلوت کنید و به کارها و رفتارتان فکر کنید.
• همواره به آغوش باز به استقبال تغییرات بروید و آنها را بپذیرید، اما هرگز اجازه ندهید این تغییرات ارزشهای زندگیتان را نیز تغییر دهد.
• در برخی موارد سکوت بهترین و بامعناترین پاسخ است.
• خوب و باشرف زندگی کنید تا وقتی پیر شدید و به گذشته فکر کردید برای بار دوم لذت ببرید.
• فضای محبتآمیز در منزل زیربنای آرامش زندگی شماست.
• در مواقعی که با افراد مورد علاقهتان اختلافنظر دارید فقط به فکر حل مساله حاضر باشید نه اینکه مشکلات گذشته را نیز بیرون کشیده و تازه کنید.
• دانش و آگاهیهایتان را با یکدیگر تقسیم کرده و در میان بگذارید.
• با طبیعت و زمین مهربان باشید.
• حداقل سالی یک بار به مکانهایی بروید که تاکنون نرفتهاید.
• بهترین رابطه وقتی است که به دلیل علاقه به یکدیگر باشد نه از روی احتیاج.
• موفقیتهایتان را بر اساس آنچه از دست دادید تا چیزی بگیرید قضاوت کنید. ببینید آیا چیزی که از دست دادید ارزش آنچه را گرفتید داشت یا خیر.
• در مورد محبت و ذوق در آشپزی بیپروا باشید.
• در کارهای گروهی توجه داشته باشید که همه افراد گروه باید توانایی خود را برای رسیدن به یک هدف مشترک به کار گیرند و این نگاه مشترک سوخت و انرژی حرکت را فراهم میکند. به همین دلیل در خانواده نیز چنانچه قصد پیشرفت دارید باید نگاه و اهداف مشترک داشته باشید حتی اگر اختلاف سلیقه دارید.
• نوآوری همواره به معنی یافتن روشهای جدیدتر و بهتر است. بهدنبال یافتن آن باشید.
• وقتی دری بسته میشود در دیگری باز میشود، زیرا همواره راهی برای حرکت وجود دارد.
• به یاد داشته باشید مردم ممکن است کارهایی راکه با آنها کردهاید فراموش کنند، اما هرگز احساسی را که به آنها منتقل کردهاید فراموش نخواهند کرد. ببینید آیا با رفتار و گفتارتان احساس لذت و خوشحالی و رضایت به آنها دادهاید یا اینکه احساسات ناخوشایند و کینه.
• یک تغییر کوچک در جهت صحیح میتواند منجر به تغییرات اساسی در زندگی گردد.
موارد فوق را یکی از بزرگان که بیش از 70 سال سن دارد به عنوان تجربههایش از زندگی بیان کرده که ما به اختصار به آن پرداختیم.