میخواهم سر به تنش نباشد
حسادت زمانی بهوجود میآید که چیزی در درون شما شکسته شود؛ وقتی چیزی را که ندارید و با همه وجودتان میخواهید داشته باشید و کسی از آدمهای اطرافتان در کمال بیانصافی آن را دارد.
نمونههای خیلی نازلش ماشین، خانه، شغل پردرآمدتر و نمونههای سطح بالاترش موفقیتهای درس یا مسائل معنوی است. با این حال خیلی هم نگران نباشید. با این که گاهی حسادت آنقدر قوی و شدید است که شادی فرد را میگیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی میگذارد، اما در بسیاری از آدمها یک حس زودگذر و از بین رفتنی است.
یکی از مشکلات مرتبط با حسادت، چشم و همچشمی است که با خود به همراه میآورد. البته حسادت زنانه به دلیل شهرت عالمگیرش، بیشترین بار این چشم و همچشمی را به دوش میکشد. اگر شما هم از طرفداران بخش حوادث روزنامهها باشید، حتما داستانهای واقعی بسیاری از آخر و عاقبت حسادتها و مخصوصا حسادتهای زنانه را خواندهاید. مثلا تازهترین آنها دستگیری 2 زن جوان سارق است که در یکی از شبنشینیهای دوستانه تصمیم به سرقت طلاهای خانم صاحبخانه میگیرند. بقیه داستان را خودتان میتوانید
حدس بزنید.
حسادت عاطفی از معمولترین انواع حسادت است که سن و سال نمیشناسد. از کودکی که نسبت به توجه بیشتر پدر و مادر به نوزاد تازه به دنیا آمده حسادت میکند، تا جوان عاشقپیشهای که میخواهد سر به تن رقیب عشقیاش نباشد و تا آن زمان، چشمهایش از حسادت به سرخی خون است. البته روانشناسان حسادت در کودکان را امری طبیعی میدانند، اما بعید است هیچ نوعی از علم روانشناسی، توجیهی برای حسادت جوانان و بزرگسالان نداشته باشد. شما به عنوان یک جوان آنقدر بزرگ شدهاید که بتوانید خودتان برای درمان بیماری حسادتتان دست به کار شوید.
حسادت به مال و اموال دیگری هم از نمونههای شایعی است که جوانها و بزرگسالها بیش از دیگران با آن درگیرند. وقتی فکر میکنید به قدر کافی تلاش و کار کردهاید، اما هنوز هم دوست هم دانشگاهی تازه فارغالتحصیل شدهتان با درآمد بیشترش صاحب سر و همسری است که از مال شما یک سر و گردن بالاتر است، حسادت اولین ریشههایش را در شما دوانده است. حسادت به دلیل رشد نیافتگی ذهنی و عدم اعتماد به نفس است که میتواند در وجود آدمها رشد کند. اگر از همان جوانی فکری برای برطرف کردنش نکنید بزودی خودش را به همه زندگیتان تحمیل میکند و زمانی به خودتان میآیید که دهها سال از جوانیتان گذشته و هنوز هم به پرپشتی مو یا رنگ موی همسایهتان حسودی میکنید.
به کسی رحم نمیکند
اگر از آن دسته آدمهای خوشبینی هستید که در هر پدیده شومی به دنبال جنبههای مثبت آن میگردید، باید بگویم از حسادت ره به جایی نمیبرید. در حسادت هیچ جنبه خوب و مثبتی وجود ندارد و هر چه هست همه زشتی و بدعاقبتی است. البته آدمهایی هستند که غبطهخوردن را جایگزین مناسبی برای حسادت میدانند، اما حقیقت این است که غبطه خوردن فقط یک اسم فانتزی برای حسادت و یکجور خود گولزنی است. غبطهخوردن همان حسادت است بدون حسادت کردن.
«حسادت» چیزی جز یک احساس درونی نیست، این که نتوانید داشتههای دیگران را ببینید و در ذهنتان آن را به شکل شایستهای حل و فصل و حلاجی کنید. تنها تفاوت غبطه خوردن با حسادت، در مرحله دوم است. یعنی زمانی که شما میخواهید براساس این حس «عمل» کنید. بدجنسی و کار خرابکنی نتیجه حسادت آدمهایی است که توانایی ذهنی مقابله با این حسشان را ندارند. در مقابل، «غبطهخورها» با پنهان کردن یا بهاندادن به جنبه عملی این حس، آزارشان به کسی جز خودشان نمیرسد. آنها خودخوری میکنند و به جای آن که تصمیم به ویران کردن زندگی طرف بگیرند، زندگی خودشان را با حسرت و آه و فغان عجین میکنند.
اگر حسادت با رقابت همراه شود، تا حد زیادی به فرد کمک میکند که از شر جنبههای منفی آن در امان باشد. البته باز هم باید محدوده را کوچکتر کرده و بر «رقابت سالم» تاکید کنیم. اگر دوست جوان همدانشگاهیتان نمرههای بهتری میگیرد و به همین دلیل با استاد مربوطه هم روابط بهتری دارد، راهش این نیست که با یک برنامهریزی اساسی او را در دانشگاه ترور شخصیت کنید. راه بهتری هم وجود دارد و آن تلاش بیشتر برای کسب محبوبیت بیشتر است. بیشتر درس بخوانید و اخلاقتان را درست کنید. به این ترتیب هم به مقام شاگرد اولی نزدیکتر میشوید هم به مقام نزدیکی استاد.
یکی از نتایج بد حسادتها که بسیار هم اتفاق میافتد، از هم پاشیده شدن بنیان خانوادهها و روابط دوستانه است. میدانید که حسودها به کسی رحم نمیکنند. برادر و خواهر و دوست و آشنا سرشان نمیشود و هر کس که حس برتریخواهیشان را با داشتههای بیشترش بیازارد از آزار آنها در امان نخواهد نبود. با این حال نگران نباشید. یک ضربالمثل بسیار قدیمی، شاید به قدمت تاریخ حسادت، وجود دارد که معتقد است: «حسود هرگز نیاسود.»
تقصیر خود آدم است
ستاره نجفی، در حال ارائه پایاننامهاش در مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی است. او در تحقیقی که در دوران دانشجوییاش در زمینه جنبههای روانی حسادت داشته، با نکات جالبی روبهرو شده است. ستاره میگوید: «ما همیشه سعی میکنیم خودمان را در مقابل دیگران بسنجیم. حتی اگر درآمدمان بیشتر از حد کفایت باشد هم به کسی که درآمد بیشتری دارد حسادت میکنیم. این طرز فکر برخلاف نفع شخصیمان عمل میکند، چون ریشه همه امیال مادی ما، میل به خوشبخت بودن است. اگر ثروت آدم دیگری مانع خوشحال بودنمان باشد، در واقع این ما نیستیم که سلامت خودمان را کنترل میکنیم، دیگرانی که مورد حسادت ما قرار گرفتهاند هستند که این کار را میکنند. اگر این طرز تفکر در ما تغییر نکند، حسادت حتی میتواند زندگیمان را فلاکتبار کند.»
پیش از آن که ادامه این مطلب را بخوانید از اندازه دقیق قد خود مطمئن شوید، چرا که به نظر میرسد رابطه تنگاتنگی میان میزان قد و احساس حسادت در آدمها وجود دارد. پژوهشگران دانشگاه گرونینگن در هلند و دانشگاه والنسیا در اسپانیا در تحقیقی که روی بیش از 500 مرد و زن هلندی و اسپانیایی انجام دادند، از آنها خواستند شدت حسادتی که احساس میکنند را درجهبندی و فهرستی از خصوصیات یک رقیب که بیش از همه آنها را ناراحت میکند، تهیه کنند.
فکر میکنید نتیجه این تحقیق چه بود؟ مردان جوان به طور کلی نسبت به رقبای جذاب، ثروتمند و قوی خود بیش از همه حسادت میکردند، اما هر چه این مردان قد بلندتری داشتند، این احساس در آنها کمتر بوده و در مقابل هر چه کوتاهقدتر بودند، احساس حسادتشان بیشتر بود.
در میان زنان جوان آنچه بیش از همه در ایجاد احساس حسادت نقش داشت، قیافه و جذابیت ظاهری رقیب بود. با این حال زنان با قد متوسط بهترین وضعیت از لحاظ سلامتی و جذابیت را دارند برای همین حسادتشان هم کمتر است. در مقابل زنان قدبلندتر سلطهجوتر هستند و نسبت به زنان کوتاهقدتر تواناییهای نزاع بیشتری دارند.
به هر حال روانشناسها مثل همیشه ریشه همه رفتارها، موفقیتها، شکستها و... را در کودکی افراد میدانند. آنها میگویند به حسادت در کودکانتان اهمیت بدهید و آن را بهحال خودش رها نکنید به این امید که «وقتی بزرگ شد خواهد فهمید، حالا بچه است و نمیفهمد». آنها معتقدند 90 درصد حسادتهایی که در دوران کودکی بیجواب مانده و به آنها بهایی داده نشده است، در جوانی به عقدههای غیرقابل درمان تبدیل میشود. این افراد به ندرت قادر خواهند بود در جوانی احساس حسادت و حقارت را که از پیامدهای آن است، از خودشان دور کنند.